اصفهان همیشه شهر عشق، فرهنگ و هنر بوده است؛ شهری که در هر گوشهاش تاریخ و زیبایی با هم آمیختهاند.
اما در میان این همه زیبایی، یکی از دغدغههای مهم جوانان اصفهانی همچنان
یافتن
همسر مناسباست.
با تغییر سبک زندگی، روشهای آشنایی نیز دگرگون شده و امروزه بسیاری از جوانان اصفهان ترجیح میدهند
فرهنگ
ازدواج در اصفهانهنوز ریشه در سنت دارد. خانوادهها در تصمیمگیری نقش پررنگی دارند،
اما برخلاف گذشته، دختران و پسران امروزی تمایل دارند خودشان نیز در انتخاب شریک زندگی نقش داشته باشند.
در چنین شرایطی،
همسریابی آنلاینبه عنوان پلی میان سنت و مدرنیته عمل میکند —
یعنی هم احترام به خانواده حفظ میشود، هم فرصت شناخت شخصی و آگاهانه فراهم است.
💻 چرا جوانان اصفهانی به سراغ سایتهای همسریابی میروند؟
در شهری مثل اصفهان که جمعیت زیاد و سبک زندگی ماشینی دارد،
یافتن فردی همفکر و همهدف بهصورت سنتی دشوارتر شده است.
به همین دلیل، سایتهای معتبر همسریابی به کاربران کمک میکنند
در فضایی امن، قانونی و محترمانه با افراد واقعی آشنا شوند.
🟢 مزایای همسریابی اینترنتی برای اصفهانیها:
انتخاب بر اساس معیارهای واقعی (تحصیلات، سن، شغل، اخلاق و ارزشها)
امنیت اطلاعات و حفظ حریم شخصی
امکان گفتوگو و شناخت پیش از دیدار حضوری
حذف واسطههای غیرمطمئن یا سنتی
صرفهجویی در زمان و هزینه
⚠️ نکته مهم: مراقب کانالها و صفحات جعلی باشید
متأسفانه برخی از کانالهای تلگرامی با عنوان «صیغهیابی در اصفهان» یا «ازدواج آسان اصفهان»
در واقع
کلاهبرداریهستند و هیچ مجوزی ندارند.
این کانالها معمولاً از کاربران میخواهند برای “ثبتنام” مبلغی واریز کنند
و سپس ناپدید میشوند.
به یاد داشته باشید:
🔒
کانالها قابل اعتماد و قابل پیگیری نیستند. 📍 اما سایتهای رسمی دارای پشتیبانی، مجوز و هویت مشخص هستند.
💬 ازدواج موفق در اصفهان؛ شروعی آگاهانه
بسیاری از زوجهای اصفهانی که از طریق سایتهای معتبر با هم آشنا شدهاند،
از تجربهی خود رضایت دارند. آنها میگویند فرصت شناخت در محیطی محترمانه
باعث شد انتخابشان منطقیتر، آرامتر و عمیقتر باشد.
ازدواج در اصفهاننه فقط یک سنت کهن، بلکه
یک مسیر آگاهانه برای ساخت آیندهای زیبااست.
و این مسیر، با انتخاب درست و آگاهانه شروع میشود.
🌸 جمعبندی
اگر در اصفهان زندگی میکنید و به دنبال
ازدواج دائمو پایدار هستید،
بهجای اعتماد به کانالها یا صفحات ناشناس،
در یک سایت معتبر ثبتنام کنید تا در محیطی امن و قابل پیگیری با افراد واقعی آشنا شوید.
ازدواج چیست؟ ازدواج رابطه ای است انسانی، پیچیده
شیداییو ظریف و از عالی ترین رسم اجتماعی است. از
دلایل اصلی ازدواجمی توان به موارد زیر اشاره کرد: عشق و محبت، داشتن شریک و همراه در زندگی، ارضای نیازهای عاطفی و روانی، افزایش شادی و خشنودی «تعهد» و پای بندی به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمالی خاص است؛ و یا حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی به ایده آلی مطلوب می باشد.روشنترین طریق سعادت و پاسخی مناسب به عالیترین نیاز فطری انسان یعنی وصول به کمال و سعادت است، و به این معنا حضرت علی (علیه السلام) اشاره فرمود: هیچ یک از یاران رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ازدواج نکرد، مگر اینکه ایشان پس از ازدواج آنان فرمود: ایمانش کامل شد.ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و به نوبه خود، واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی است.ازدواج در تمام فرهنگها و ملل مختلف همراه با جشن و سرور و شادمانی است. مردم همیشه برای شروع زندگی یک زوج جوان جشن می گیرند و شادی به راه می اندازند.یکی از ویژگیهای عمده تکلیف مداری در جامعه ما که بر پايه مدنيت اخلاق و دين استوار شده این است که، نهاد خانواده همواره به عنوان مهمترين واحد اجتماعي مورد توجه و حمايت نظام حقوقی بوده است.کارکردهای خانواده :فرزند آوری و تجدید نسلئ جامعه پذیری و تربیت حمایت و مراقبت
در واقع، مهمترین انگیزه برای حمایتهای گوناگون قانون از این نهاد، توجه به پایداری این رابطه حقوقی و ارائه راه حل برای تحکیم و ارتقاء آن است، که موجب میشود عقد ازدواج را از سایر قراردادها متمایز گرداند.
تعداد کاربران سایت خیلی زیاد هست و از همه جای ایران ثبتنام کردند. در گوکل جستجو کنید سایت
تشکیل خانوادهشیدایی هدف از تشکیل خانواده قبل از اینکه ازدواج بشود بین دو نفر، به او میگوید چه جور آدمی انتخاب کن؛ به او میگوید چه جور شوهری انتخاب کن. چه جورش را آنجا میگوید. چرا؟ برای اینکه این شوهر و زن مبدأ یک فرد است. بدیهی است که هدف اصلی از تشکیل خانواده بقای نسل تشکیل جامعه سالم و تامین سلامت روانی افراد است در مرحله بعد یکی از و شما فرصت رفع معايب خود را داريد ولي شما با واقعيت هاي دروني تان چه از لحاظ خلق و خوي و چه از لحاظ عادات و اعتقادات زندگي مي کنيد بنابراين در خودشناسي با خودتان صادق باشيد و جهت تعيين اولويت ها و معيارهاي مدنظر تان در ازدواج ابتدا خود را واکاوي نماييد.اهداف ازدواج جلوگیرى از انحرافات اخلاقى و بیمارىهاى مختلف جسمى و روانى یکى دیگر از ثمرات خیلى مهم ازدواج است. تحقیقات نشان مى دهد که میزان بزهکارى, در میان افراد جرد, چندین برابر افراد متإهل مى باشد.
شیدایی- اگر احساس مي کنيد که زمان ازدواج شما فرا رسيده است اما خانواده چنين اعتقادي ندارند با صبر و حوصله و بياني نرم و منطقي دلايل خود را جهت ازدواج براي آن ها شرح دهيد تا نگران خام و احساساتي بودن تصميم شما نباشند و در هر حال بدون توافق با آنان از اقدام خودسرانه بپرهيزيد.یکى دیگر از ثمره هاى پر بار ازدواج, شکوفایى عواطف مى باشد. در سایه این پیمان مقدس و ملکوتى, عواطف پاکى که در وجود زن و مرد نهفته است, شکفته مى شود, و شکوفه باز مى کند. در سایه شکوفایى این عواطف پاک است که مشکلات زندگى یک به یک آسان مى گردند و افراد مسائل زندگى را تحمل مى کنند و به همدیگر ایثار و محبت مى کنند و اگر قصورى هم داشته باشند, گذشت مى کنند. این شکوفایى عواطف, هم چنین باعث مى شود که افراد به اولاد خود عشق و محبت داشته باشند و با حوصله و صبر شب ها بیدار بمانند و سختى هاى فراوان بکشند, تا اولاد خود را بزرگ کنند و آنها را خوب تربیت کرده و به جامعه تحویل بدهند.شایستگی خانوادگی یعنی، زن و مرد از نظر شئون خانوادگی با هم متناسب باشند. بدین توصیف که زوجین باید از نظر فرهنگ خانوادگى و روحیات، هم سطح یکدیگر باشند تا بتوانند به خوبى یکدیگر را درک نموده و کانون زندگیشان را گرم و پر رونق نگه دارند.رمز داشتن یک ازدواج موفق احترام متقابل به هم است وقتی در خانه و اجتماع با احترام با همسرتان برخورد کنید مهمترین قدم برای داشتن یک زندگی پایدار را برداشته اید . اولين قدم براي ازدواج با يک فرد، شناخت او است. اما شايد کمتر کسي برايتان گفته باشد که پيش از شناخت ديگران بايد خودتان را بشناسيد و بعد بر اساس درکي که از خودتان پيدا کرده ايد، سراغ شناخت همسر آينده تان برويد. شما بايد خود فعلي تان، حالات دروني و شخصيت واقعي و باطني خود را به دور از دورويي ها و تظاهرهاي اجتماعي بشناسيد تا دريابيد که خواسته هايتان از ازدواج چيست و چطور بايد به آنها برسيد.هتر است اقدام به ازدواج همراه با توافق نسبي با والدين باشد، تا از ايجاد مشکلات در آينده جلوگيري شود.
- اغلب ازدواج هاي
ورود به شیداییبدون توافق با والدين از ابتدا دچار استرس و مشکل و معضل مي شود.خانوادههایی که تک والد هستند، امکان بروز فرسودگی در آنها بیشتر است؛ چراکه والد وقت کمتری برای رسیدگی به امور شخصی خودش دارد. حجم سنگین مسئولیتهای متفاوت میتواند فرد را خسته و ضعیف کند. این فرسودگی مخصوصا در این ایام کرونا بیشتر شده است و ما نیز در ادامه بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
- اگر والدين تان دلايل شما را نمي پذيرند و به مخالفت خود ادامه مي دهند، مي توانيد از يکي از بزرگان فاميل يا آشنايان که مورد اعتماد و احترام شما و خانواده تان است کمک بگيريد.- بدانيد که اگر دست به ازدواج بدون توافق با والدين تان بزنيد حمايت آن ها را نيز از دست خواهيد داد. و حتی الامکان از معایب چشم پوشی کنند. رویدادها و تعارضات احتمالی را قابل حل بدانند و نباید تصور کنند که این مشکلات فقط در زندگی آنها وجود دارد، بلکه سعی کنند با تفاهم و همکاری تهدیدهای موجود را برای رشد و بالندگی زندگی مشترک به فرصت تبدیل کنند. آنها باید بپذیرند که زندگی دارای تلخی و شیرینی است و سعی کنند سهم شیرینی آن را افزایش دهند.بنابراین چنانچه هنگام همسر گزینی نیازهای ذاتی و فطری فوق ملحوظ شود، نه تنها حس باهم بودن را حاصل می کند، بلکه گریزی از برای رفع تنهایی و دفع آفتی است که همواره از انسان سلب آرامش می کند. با این توصیف بر خلاف باور برخی که هدف اصلی از ازدواج را اشباع حس شهوانی صرف می دانند و به همین دلیل فقط زیبایی و وجاهت ظاهری را معیار انتخاب می شناسند، مانایی و جاودانگی در زندگی هنگامی حاصل می شود که هدف از ازدواج تحصیل اخلاق و معنویت تلقی شده، تا برآیند آن حفظ صفا و محبت و التزام به وفاداری در این پیمان مقدس گردد.خانواده در گرفتار شدن فرد در دام اعتیاد و همچنین ترک آن نقش پررنگی دارد. بهدلیل ویژگیهای فرهنگی در ایران تاثیر این امر بیشتر از کشورهای دیگر گزارش شده است؛ چراکه جدایی فرزندان از والدین در ایران خیلی دیرتر از کشورهای غربی اتفاق میافتد. تنش و تعارض بین والدین و بیاعتنایی به فرزندان از مهمترین دلایل اشتیاق به اعتیاد در بین جوانان است.مشاوره خانواده ابعاد گستردهای از مباحث را در برمیگیرد و مانند یک اورژانس اجتماعی عمل میکند. مراکز مشاوره خانواده برای افرادی که امکان مراجعه حضوری ندارند، شرایط مشاوره تلفنی را نیز فراهم کردهاند. از وظايف مهم خانواده تامين امنيت جسمي و روحي براي هريك از اعضاي خانواده است تا از اين طريق سلامت روحي آنها را تضمين كند. تامين غذا، بهداشت و جو مناسب عاطفي و رواني شرايط را بر رشد و شكوفايي افراد فراهم مي سازد.اهمیت نقش خانواده در شکلگیری شخصیت غیر قابل انکار است. در واقع در زندگی همه افراد نقش و اهمیت خانواده به وضوح به چشم میخورد. خانواده اولین مکانی است که به واسطه تولد، ازدواج و حتی فرزندخواندگی وارد آن میشویم. ژن مشترک، سبک تربیتی یکسان، روابط صمیمی بین افراد و نقشی که اعضا برعهده دارند، بر شکلگیری خصوصیات مشترک تاثیر بسزایی دارد. امام رضا(ع) مي فرمايند: اگر مؤمني خشمگين شود عصبانيت، وي را از طريق حق بيرون نمي برد و اگر شادماني يابد اين خرسندي وي را دچار باطل نمي سازد و چون به اقتداري مي رسد بيشتر از آنچه حق دارد، نمي گيرد. همچنین امام سجاد(ع)می فرمایند:« و أما حق الزّوجةُ فإن تعلم أنّ اللّه عزّوجلّ جعلها لک سکناً و أنساً فتعلم أن ذلک نعمة من اللّه علیک فتکرمها و ترفق بها و إن کان حقک علیها أوجب؛ حق زن آن است که بدانی خداوند همسر را مایه آرامش و انس قرار داده و نیز بدانی که همسر نعمت الهی بر تو است. پس او را گرامی بدار و با او مهربانی کن؛ اگرچه حق تو نیز بر او لازم است در واقع تعریف خانواده از کنار یکدیگر بودن شکل میگیرد. در این باره نقل قولی از میچ آلبوم داریم که میگوید:” چسبیدن به خانواده چیزی است که آن را به خانواده تبدیل می کند.”در اجتماعات سنتي خانواده اين كاركرد خود را با كار و فعاليت اقتصادي مستقيم و آموزش و انتقال مستقيم مشاغل از والدين به فرزندان انجام مي داد. امروزه با صنعتي شدن جوامع، وضع به گونه اي تغيير يافته است و عمدتا چنين كاركردي به صورت غير مستقيم اعمال مي شود. امروزه ديگر كمتر به چشم مي خورد كه مشاغل به صورت موروثي منتقل شوند، اما خانواده از لحاظ تامين شرايط و امكانات لازم براي جوانان خود به شيوه فعاليت اقتصادي آنها و گزينش شغل آنها را تحت تاثير قرار مي دهد. همچنين خانواده با آموزش هاي مستقيم و غير مستقيم فرآيند اجتماعي شدن فرزندان را فراهم ساخته، ميزان موفقيت در امور اجتماعي را تحت تاثير قرار مي دهد.بررسی آثارکنترلی جامعه پذیری برروی فرزندان، جنبه دیگری از کنترل غیرمستقیم ازسوی خانواده را آشکار می نماید.روشن است که فرزندان درنتیجه آموزش های دینی و اخلاقی که در خانواده دریافت می کنند، یک عامل نیرومندکنترل و خویشتن داری دربرابرانحرافات اجتماعی رادرخود درونی می سازند. ازمصادیق بارز این موضوع، آشنایی فرزندان با نماز است که به تعبیرقرآن کریم افراد را از فحشا و منور باز می دارد..روانشناس خانواده برای مشکلات ارتباطی، عاطفی، چالشهای تربیتی و … بهترین تدابیر و راهکارهای درمانی را ارائه میدهد. همچنین او میتواند مشاوره خوبی برای افراد، زوجین و خانوادهها باشد. از وظایف دیگر روانشناس خانواده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:بررسی دقیق مشکلات و معضلات خانواده ارائه راه حل مناسب برای حل مسائل خانواده افزایش بهداشت روانی خانواده افزایش کیفیت روابط خانوادگی و ارائه راهکار موثر همچنین از علوم مرتبط به روانشناسی خانواده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:روانشناسی رشد روانشناسی یادگیری روانشناسی تربیتی جامعه شناسی علوم اجتماعی مردم شناسی آگاهی بیشتر در رابطه با بهداشت روان خانواده داشته باشیم تعریف خانواده با داشتن روابط سالم بین اعضا تکمیل میشود. از آنجایی که رفتارهای افراد در خانواده شکل میگیرد، ما با داشتن خانوادههای سالم جامعهی سالمتری هم خواهیم داشت.خانواده نخستین مسئول صلاح و فساد جامعه است از آن بابت که بنیان های فکری کودک در خانواده پایه گذاری می شود و والدین و بستگان کودک هستند که او را برای اجتماع صالح یا فاسد می پرورانند. می توان خانواده را نخستین موسسه ای دانست که فرد را به زندگی اجتماعی می کشاند و تمایلات و اندیشه های دینی، اجتماعی، عقیدتی، سیاسی، اغلب از آنجا منشا می گیرند.اهداف زندگی خانوادگی تامین نیازهای افراد خانواده در سایه زندگی مشترک است و هر کاری به نسبت مقدار تاثیری که در بر آوردن این هدف داشته باشد ارزشمند خواهد بود..دین اسلام برای
تشکیل خانوادهاهمیت فراوانی قائل است. ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی واجتماعی وفرهنگی اورا نیزتنظیم مینماید و به عنوان هنجاری پذیرفته شده در همه کشورهای دنیا به حساب می آید. زمان و میزان احساس نیاز به همدم و همسر در بین افراد، متفاوت و از شدت و ضعف های نامساوی برخورداراست. ازدواج یک سنت الهی و یک نیاز فطری در وجود بشر می باشد. انسان از بدو خلقت جهت تشکیل خانواده و بقای نسل ازدواج می کرده است. این سنت الهی در اقوام و ادیان مختلف شکل و مقررات خاصی دارد. ازدواج رابطه ای است انسانی، پیچیده و ظریف و از عالی ترین رسم اجتماعی است. از دلایل اصلی ازدواج می توان به موارد زیر اشاره کرد: عشق و محبت، داشتن شریک و همراه در زندگی، ارضای نیازهای عاطفی و روانی، افزایش شادی و خشنودی «تعهد» و پای بندی به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمالی خاص است؛ و یا حالتی دال بر وابستگی عاطفی یا عقلانی به ایده آلی مطلوب می باشد.
خانواده همواره واحدی اقتصادی بوده که اعضای آن برای تامین نیازهای معیشتی مشترک با همکاری یکدیگر به کارتولیدی یا خدماتی می پرداختند. فضای خانه و اعضای خانواده اولین و تاثیرگذارترین عوامل بر روی شخصیت ما هستند. اهميت، تاثيرات و كاركردهاي خانواده به عنوان اولين واحد اجتماعي بسيار مورد توجه صاحب نظران بوده و بر اهميت خانواده در زمينه هاي مختلف فردي و اجتماعي تاكيد شده است. كاركردهاي متفاوتي براي خانواده تعریف شده و ساده انگارانه است که تنها يك يا دو كاركرد براي آن معرفي شود. ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و به نوبه خود، واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی است. ازدواج زمینهساز مطلوبترین فرصت برای زیباترین تلاقی چشمها، گیراترین تبادل کلامها، استوارترین گامها، تجلّی متعالیترین ارزشها و محبوبترین کانون نزد خالق متعال است. .2- ساختن جامعه ای سالم و پویا به وسیله تربیت فرزندان. 3- همکاری در امور تولید و رشد اقتصادی خانواده به وسیله تفاهم و همفکری بین اعضاء خانواده. 4- ارضاء برخی از نیازهای اساسی کودک مثل نیاز به تعلق، نیاز به امنیت خاطر، تأمین امینیت روحی و روانی و سلامت فرزندان. 5- اطاعت از امر الهی و اجرای احکام مذهبی. زن و شوهر در پرورش اخلاقی یکدیگر و هم چنین تربیت و آموزش کودکان خودشان باید الگوی مناسبی باشند. 6- همفکری و همکاری در امور مربوط به تغذیه و بهداشت اعضای خانواده. 7- ایجاد و تأمین امینیت روحی اعضای خانواده.عدم توجه به مسايل عاطفي افراد خانواده از جمله تامين نيازهاي رواني آنها، اعمال شيوه هاي ارتباطي مناسب، آموزش شيوه هاي مواجهه با مشكلات افرادي كه از لحاظ رواني در وضع نامناسبي قرار گرفته اند، تحويل جامعه خواهد داد. به اين جهت لازم است تك تك افراد ابتدا در زمان تشكيل خانواده و بعد از آن در طول زندگي مشترك به نيازهاي عاطفي رواني خود و بقيه افراد خانواده توجه داشته و به آموزش و كسب اطلاعات لازم در اين زمينه ها رغبت نشان دهند.
با سلام . من متولد ۶۷ هستم ، در
سایت همسریابی۱۴ ماه بود كه عاشق يه دختر خانم دوم دبيرستاني شده بودم. موقع مرخص شدن از مدرسه دنبالش ميرفتم ! تا اينكه يه روز از پسرعمو و دختر عموش كه هم كوچه اي ما هستن، خواستم كه زمينه ي ارتباط من و دخترعموش رو واسه
ازدواجفراهم كنن .
اونا هم اين زحمت رو واسم كشيدن، و به انتظارات ۱۴ ماهه ي من پايان، و زمينه ي ارتباط تلفني بنده با ايشون رو فراهم كردن ! شش ماهه كه باهم ارتباط تلفني داشتيم و داريم !
تا چهارماه اول همه چي عالي و با احترام و خوبه خوب بود ! تا اينكه يه دايي و زن دايي دارم ، كه از اونجايي كه اين دايي من مشروب خور هستن ، و من چندين بار بهشون تذكر داده بودم كه دست از اين كار پليدش برداره ، اما اين دايي ام چند ساليه كه با من سر همين قضيه دشمني داره !
رفته بود باباي اين دختر رو ديده بودف و درباره ي من هزاران دروغ و تهمت ناروا بهش تحويل داده بود ! و باباي دختره هم فردايي شبش ، رفته بود به دخترش گفته بود كه ، اگه من باباي توأم، تو نبايد اينكارو بكني ! فرداييش دختره بهم گفت ! و منم از همون ابتدا به اين دخترخانم همه ي حقايق زندگي و دشمني اي كه اين دايي من باهام داشت رو بهش گفته بودم !
اما اين دختر خانم سرِ ششمين ماه ارتباطمون ، هي كم كم سرد شد ، و بهونه آورد كه من خيلي دوستت دارم ، ولي عاشقت نيستم !
منم كه بعده ۵ ماه ارتباط، كاملاً به اين دختر علاقه مند و وابسته شدم و همه ي اعضاي خونوادم هم در جريان ارتباط تلفني و ان شاءالله
ازدواجمون در آينده بودن .
سه هفته ي قبل ازم خواست كه همه چيو بهم بزنيم ، و باهام بهم زد ! منم كه خيلي دوسش داشتم و دارم ، دو -سه هفته بهش اس ام اس و تماس نگرفتم ، كه يه كم فشار روحي و رواني ازش برداشته بشه !و باید در امر مهم و خطیر
ازدواجدخیل و ناظر باشند.
علاقه پسر به دختر زمانی قطعیت پیدا می کند که از هم اکنون قطع ارتباط شود و رسماً برای خواستگاری و
ازدواجاقدام کند و تا زمانی که به دختر وعده و وعیدِ امروز و فردا میدهد، هیچ اعتماد و اطمینانی به ایشان نیست و فقط تنها راه اثبات حقیقت، خواستگاری به همراه خانواده است.
یقیناً تنهایی پسر در شهر غریب و نیاز عاطفی و جنسی، انگیزهی ادامه ارتباط حپیشنهاد
ازدواجموقت
اولا با این اوصافی که این فرد دارد و چنین پیشنهادی هم به شما داده، حرف غیر منطقی است ونباید پذیرفت،اگر شما را واقعا دوست دارد( صرفا علاقه زبانی قابل قبول نیست) چرا
ازدواجدائم را مطرح نمی کند؟!!معلوم است که خیلی علاقه ای به ازدواج دائم ندارد.و بیشتر شرایط خودش را در نظر می گیرد ودنبال ارضاء نیازهای خودش هست.
همچنین اگر
ازدواجموقت صورت بگیرد و بعد از آن جدایی باشد ،شانس ازدواج دائم برای شما با فرد دیگری به مراتب کمتر می شود.
ضمنا خانواده شما هم شاید تن به این موضوع ندهد(بدون اطلاع و مشورت با خانواده کاری را مرتکب نشوید،هر چند اصراربیشتر از طرف او باشد،چون صادق ترین و دلسوزترین فرد حامی شما خانواده تان هستند)
۷.سابقه ناموفق وارتباط ناسالم
فردی که سوابق موفقی در گذشته ندارد، معولا ثابت شده که آینده زندگی این فرد مثل گذشته او خواهد شد،به نظر می رسد خیلی قابل اعتماد نیست.فردی که جرات صحبت و گفتگو با انواع دختران داشته و از این گناه و معصیت ترسی نداشته،مسلما فرد مطمئن برای زندگی نیست و چه بسا هنوز هم بدون اطلاع شما، باز با افرادی دیگری در ارتباط است !!!
۸.غیر منطقین به آرامش حقیقی نیاز به
ازدواجدارن و خداوند زن و مرد رو مایه آرامش همدیگه قرار داده
درمورد تحصیلات هم فقط باید کفویت تحصیلی دختر و پسر تا حدی درنظر گرفته بشه و اختلاف خیلی زیاد باهم نداشته باشن
موفق باشیدر قرآن فراوان است و مفهومش این است که خداوند انسان را جفت آفریده و از آموزه های دینی نیز استفاده میشود که راه رسیدن به کمال در دنیا و آخرت فقط جفت شدن و
ازدواجاست.زنی از امام باقر علیه السلام پرسید که میخواهم بدون ازدواج به کمال برسم که امام علیه السلام در جوابش فرمودند: این کار را نکن، اگر عدم ازدواج کمال و فضیلتی داشت، زهرای اطهر برای درک این فضیلت و برتری از تو شایسته تر بود[بحارالانوار، ج100، ص219.]؛ یعنی اگر عدم ازدواج برتری داشت الگوی زنان عالم که فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشند ازدواج نمیکردند؛ در حالی که همه میدانیم در سن 8 سالگی به عقد امیر مومنان در آمدند و اهل بیت علیهم السلام الگو و اسوه برای تمام مسلمانان هستند.V عالم. این مطلب را اسلام جلوتر از روانشناسان غربی اثبات و بیان کرده ادرباره انزال زودرس این نکته را عرض کنم که طبیعی است یکی از پیامدهای خودارضایی همین انزال زود رس است که فرد دچار آن میشود. انزال زودرس معمولا در افرادى كه مبتلا به خودارضايى به مدت طولانى يا به دفعات زياد مبتلا هستند ديده مىشود، بدين معنى كه با كوچكترين تحريك شهوت آلود مانند نگاه كردن به يك صحنه زننده يا شنيدن ماجراى جنسى و حتى خيال بافى و به خاطر آوردن يك خاطره جنسى دچار انزال مىشوند. اين بيمارى ناشى از تحريکهاى مكرر مركز كنترل كننده احساسات جنسى است به گونهاى كه آستانه تحريك آن كاهش پيدا كرده؛ يعنى اگر در يك فرد طبيعى تحريكهاى شديد و آن هم به مدت طولانى باعث انزال شود در اين گونه افراد با حداقل تحريك انزال صورت مىگيرد.از این رو چنین افرادی میبایست از هرگونه دست ورزی و تحریک کردن اندام تناسلی و قرار گرفتن در محیطهای تحریک زا اجتناب کنند؛ چرا که این دست ورزی و تحریک اندام و قرار گرفتن در محیطهای تحریک زا، باخود انزال زود رس را به همراه دارد درنتیجه فرد باید دست از خودارضایی بردارد. امّا جهت درمان اين بيمارى در درجه اول لازم است عامل به وجود آورنده آن كنار گذاشته شود و فرد گرفتار كمتر خود را در تيررس عوامل تحريك كننده قرار دهد. معمولا پس از چندين ماه كه اين دستور عملى گردد، مشكل برطرف مىشود در غير اين صورت بايد به پزشك متخصص كليه و مجارى ادرار مراجعه گردد تا راهنمايى لازم صورت گيرد.زدواج کنم اما خب خانواده به دلایلی که تو پستای قبلیم گذاشته بودن نذاشتند و بعد از اون گفت عمرا...
مدتی گذشت و آروم که شدم خواستگارارو با روی خوش راه میدادم اما خب تصمیم قطعی نبود و میگفتم حالا ببینم چی پیش میاد(آگاه نبودم).... تا ۴ ماه پیش اوکی شدم باز شرایط یه طوری شد که، هم بدم نمیومدwink هم کیسای خوبی بودن اما خب من به قسمت ایمان دارم. (این حال، چندماه بیشتر نبود) تا الان چندهفته اس که واقعا میگم حیف من(فارق از هر دختر و پسری که پاک زندگی میکنن)و تمایلی برای
ازدواجندارم چراکه اطرافم چنان دختراو پسرای نازی بودن که اصلا بعد از ازدواج حالشون خوب نیس و من دلم کبابه واسه هممونcrying
و همین اتفاقات دلسردم کرده... واجتماع اگه دختری رو پسندیدید، ازطریق خانواده برای خواستگاری رسمی از ایشون اقدام کنید، خواستگاری سنتی هم اگه فرصت شناخت کافی برای خودتون درنظربگیرید روش خوبیه و میتونه موفق باشهبه نظرم شما میخواین هرطور شده مردا رو راضی نگه دارین چون اونا دوستی رو برا دختر خوب نمیدونن ( و البته برا پسر خوب میدونن ) چون دنبال دختری هستن که سابقه دوستی نداشته چون خوششون نمیاد چون غیرتشون اجازه نمیده با کسی که سابقه دوستی داشته باشن (اما همون غیرت اجازه میده خودشون با همه دوست باشن) چون از زن توقع نجابت و .... دارن اما هیچ گفتین دختر ایرانی چه توقعی داره؟ چون تو ناخوداگاه شما این فکر شکل گرفته چون این تفکرات رو جامعه مرد سالارانه به شما تحمیل کردن یا شایدم از نظر شما دختر ایرانی توقعی نباید داشته باشه همین که اسم شوهر روش باشه کافیه. من قبلا هم گفتم منظورم از دوستی روابط ازاد و بی بندوباری نیست بلکه یک رابطه اخلاقی انسانی و به قصد شناخته حالا اگه شما بیم اینو دارین که با چنین رابطه ای به فساد کشیده بشین خوب دوستی نکنین اما لطفا ضعف های خودتون رو به دیگران هم منتقل نکنین. بسیارند
ازدواجهای سالمی که از دوستی های سالم حاصل شدن اما متاسفانه شما فقط نیمه خالی لیوان رو میبینید که اون هم بخاطر دوستی های ناسالم و فقدان تعقل بوده زیرا که بیشتر مردم،زیبایی خودشان را کمتر میبینند به ویژه در جایی که فرد علاقه به کسی داشته باشد.(زیبایی خودش را فراموش میکند.)
بنابراین با توجه به همه این مسائل سعی کنید به جنبههای دیگر خواستگارتان از جمله؛ اخلاق و رفتارشان توجه بیشتری داشته باشید زیرا اگر فردی باشند که مسائلی اخلاقی و دینی را رعاخودم چون به من می خوره که سنم کم باشه، پسرهایی که از من کوچک تر هستن پیشنهاد
ازدواجدادن. اما من فورا رد کردم. اما پسرها بی خیال نمی شدند. اصلا هم برایشان مهم نبود که من بزرگتر هستم. اما بعد از ازدواج تازه می فهمند که چه حماقتی مرتکب شده اند.
همه روانشناسان می گویند که پسر باید چند سال بزرگتر باشد.مشکل شما ظاهرا خیلی جدی نیست و کسی به خاطر وجود لکه یا خال در بدن همسر وی را ترک نمی کند البته نمی دونم چه اندازه این مسئله در زیبایی شما تاثیر دارد اگر طوری است که عرفا به زیبایی شما صدمه می زند بهتره به خواستگارتون بگید اما اگر مسئله مهمی نیست نیازی به گفتن نداره.اگر خواستید این مسئله را بیان کنید بهتره زمینه سازی کنید و با خونسردی تمام و با ساختن داستانی در یکی از جلسات به طور اتفاقی این مسئله را بیان کنید مثلا می تونید در مورد پوست صحبت کنید و در بین کلام بحث را بکشید به لکه های پوستی و در نهایت بگید من هم رو بازوم چند مورد لکه دارم و....موفق باشید
چقد دچاره دوگانگی میشه من هنوزم میگم دوستی به درده دختره ایرانی نمیخوره راههای بهتری برا آشنایی هسدست بالا دست زیاده خیلی زیاد برادر من اون چیزی که مهمه اینه شما با خودت کنار اومده باشی سر معیارهات ..سر اینکه از همسر آینده ات چی میخای و چه انتظاراتی داری..اینکه چیا اولویت هستن برات و چه چیزا فرع!
تو زندگی تعارف نداریم با کسی قبل از
ازدواجباید خیلی واقع بین بود و از سر دلسوزی نباید وارد زندگی کسی شد..نمیخوام بگم الان که انتخاب کردید مردونگی کنید و بمونید ..نمیخوام بگم چشماتونو ببنید رو هر چیزی که مرددتون میکنه چون چشم دروازه دله و این انکار ناپذیره ..اینا رو نمیگم چون خودتون بهتر از هر کسی میدونید که ممکنه هر زمانی تو زندگیتون کسی رو ببینید که با همسرتون (خواه همین نامزدتون باشن خواه فرد دیگه ای ) تفاوت فاحشی داشته باشه و شاید خیلی بهتر باشه ..هیچکدوم از این حرفا رو نمیزنم اما میگم هرگز ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودتون مقایسه نکنید که این بزرگترین اشتباهه
اگر حس میکنید دودل هستید محض رضای خدا زودتر با خودتون به نتیجه برسید و بیش از این در ابهام باقی نمونید یه تصمیم بگیرید که فردا روز پشیمون نشید نگید حودم کردم که لعنت بر خودم باد..
توصیه من فقط همینه که ببینید چندچندید با خودتون و اصل و فرع زندگی شما کجاست..پسند ظاهری خیلی خیلی مهمه
با در نظر گرفتن همه این شرایط تصمیم گیری کنید
یا علی شدن یک زندگی میشود، بسیار بهتر از راستی است که منجر به این شود که فرد نه تنها از همسر خود بلکه از همه افراد جامعه متنفر شود. البته ما بدنبال توجیه اشتباهات گذشته افراد نیستیم. به هرحال هر کسی نسبت به اعمالش در نزد خدای متعال باید پاسخ گو باشد امّا باید فرق قائل شد میان کسی که نسبت به گذشته خود نادم و پشیمان است با کسی که نادم و پشیمان نیست.پس شما خواهر گرامی امیدوار باش تلاشت رو زیاد کن و یه سری بدیهیات رویاد بگیر لااقل فارسیتو درست کن!!به جای ادامه تحصیل تو رشته ای که نه علاقه ای بهش داری نه استعداد می رفتی یه نجاری ای ، برقکاری ای چیزی یاد می گرفتی ..نمی دونم چه اصراری به ادامه تحصیل داری برو به جاش یه رشته فنی یاد بگیر یه جا وردست واستا بذار لااقل دستت به یه جایی بند باشه و تو یه کاری مهارت پیدا کنیاون شهریه یک و نیم میلیونی آزاد رو هم یک دهمش رو بده به این آموزشگاهای فنی حرفه ای و یه دوره کاراموزی عملی رو بگذرون تا از یه جایی شروع کنی و انقد تو سر خودت نزنی. همین رفتارها رو می کنی که دیگران هم مسخرت می کنن..." اینو مطمئن باش که ارزش هر کی دست خودشه"موفق باشی
من ، نگاه نامناسب ایشون به شخصیت و کرامت یک زن،خامی ایشون , عدم صداقت و نداشتن روش درست در حل مشکلات و اختلافاتمون شرایط رو برام غیرقابل تحمل و دردناک کرده بود. حقیقتش احساس ترحم نسبت به ایشون دارم، از جنس همون حسی که من رو مجاب به
ازدواجبا ایشون کرد. گاهی می ترسم همین تنهایی ، احساس سرخوردگی، آزار دیگران و شرایط روحی نامناسبی که دارم بخاطر و نتیجه ندادن فرصت به ایشون باشه، می ترسم خدا ازم ناراحت باشه که چرا به ایشون مثل بقیه فرصت ندادم. اما نمی دونم با این حس ترحم و ریسک به این بزرگی می تونم زندگی موفقی رو تشکیل بدم و در خودم علاقه ایجاد کنم یا نه. البته شرط و شروطی دارم که در صورت انجام شدن حاضر به زندگی هستم. مادر همسرم از بیماری افسردگی رنج می بره، دید تاریک و بدبینانه ای به زندگبا یه دختر درس خون و هم سن و سال خودتون دوس شین احتمال اینکه قبلا تجربه ای نداشته باشن زیاده پس شما میتونین با خیال راحت تو دلش جا شین میمونه اینکه ایا بعد ازدواجم تو دلش میمونین یا نه که صد در صد به رنون اول در زندگی مشترک میگه هیچ وقت همسرت رو زندگیت رو با دیگرافراد مقایسه نکن.
همه ما انسانها دارای تفاوت در ظاهر وباطن هستیم.اما اصل مهم در زندگی مشترک اینکه شما مدیریت داشته باشین یعنی تفاوت ها رو کمرنگ وشباهت ها رو پر رنگ کنید.اینو هم بدونید همیشه دست بالای دست زیاده .ذات مردان تنوع طلب هست .همیشه قانع باشید به داشته هاتون...این خانم هم جز داشته های شماست..
عزت ز قانعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز وخواری مطلب
این خانم بقول شما سبزس جثه کوچکی داره اما درعوض از نظر اخلاقی و خانوادگی و خانه داری بسیار مناسبن .پس اینا رو شما ببنید سرسری رد نشید از کجا معلوم خانم دیگه این ویژگی ها رو داشته باشه ؟هیچ کسی ایده ال نیست..اصلا توو دنیا همه چی میانست هیچی کامل نیست..ما انسان درکنارهم کامل میشیم رشد پیدا میکنیم..
دیده خریدار نداشته باشین .فقط همین.ازبس مقابسه کردید ب این وضع گرفتار شدید..دست بردارید از این مقایسه..
موفق باشسفید و بسیار فعال از نظر اجتماعی بودم اما ایشون ریز نقش با قد کوتاه و سبزه هستن( البته شاید من چون محلی که هستم اکثرا این تیپ هستند و در ضمن یکم چهارشونه خودم هستم) و از نظر جنبه کار هم هنوز فعالیت خاصی از ایشون ندیدم حالا شک کردم و حس میکنم اگر صبر میکردم شاید شرایط بهتری نصیب من میشد و اون شکل ظاهری و فعال از نظر کار و اجتماعی گیرم میومد و الان در مقام مقایسه با دختران دانشجوی قبلی یا همکاران قبلیم که از نظرم مناسب
ازدواجبودن قرارش دارم میدهم (البته بجز یک مورد به هیچ وجه قبل آن هیچ کس صحبت از ازدواج نکردم چون میدیدم توقعات اونها با من کلا متفاوت هست)
و از این میترسم آخر بگم نمیخوایم
در ضمن بگم ایشون واقعا به من علاقه مند شده ولی من خودم به شدت ایشون علاقه ندارم ولی خب یک جور هست که نباشه حس میکنم یه چیز توی روزم کم بودهحال که ماجرا را برایتان شرح دادم باید بگویم برسر دوراهی انتخاب مانده ام.لطفن مرا راهنمایی بفرمایید.
ترسهایی هچون افزایش سنم و اینکه سال به سال شرایط
ازدواجسختتر میشود ،و سنم با توان اقتصادی ام تناسب ندارد، عدم پذیرش بنده توسط دختران مذهبی با توجه به عمق دار نبودن دینم ،نیاز شدید جنسی ام که مرا گرفتار خود کرده و توانایی نامناسب اقتصادی بنده (چون تازه مشغول بهبعده يكي دو هفته ، دوباره واسش اس ام اس دادم ، و ازش خواستم كه بيايم اگه دلخوري و ناراحتي اي هست ، همه چيو از اول شروع كنيم . نزديك به دو ساعت و پانزده دقيقه نصيحتش كردم و از خوبي ها و بدي هاي زندگي واسش گفتم !
اما اين دختر رو ازم سرد كرده بودن ! و حالا من موندم و يه وابستگي و دوست داشتني كه ، خداي من شاهده كه ، غيرقابل وصف در اين نوشتار هست !!!
گرفتار شدم - گرفتار !
ديگه اصلاً نميتونم زندگي كنم ! نه خواب دارم - نه خوراك ! از غذا و از ادامه ي زندگي افتادم ! چرا اين دخترا اينجورين !
يه پسري كه پاك ، و صادقانه ميخوادشون ، ظالمانه از كنارش رد ميشن !
ازم نخواين كه نصيحتش كنم ، چونكه هم من - و هم دختر عموهاش ، به اندازه ي كافي و چه بسا بيشتر ، توجيه و نصيحتش كردن ! اما اين دختر ، آدم بشو نيست كه نيست !
بدجور دوسش دارم ، نميدونم چيكار كنم ؟!
اگه شما راه حله شدني اي ، كه اين دختر رو بتونم برگردونم دارين، نهايت كمك رو بهم بكنين ؟
اگر سوالات بیشتری پرسیدن و اینکه آیا پیگیری کردید اونوقت کامل بفرمایید.
ان شاء الله که خوشبخت و عاقبت بخیر باشید.نیست، عاشقی بهتر است یکبار اتفاق بیفتد، شما در دوستی و بعد از آشنایی تصمیم می گیرید که ادامه دهید و به رابطه عاشقی و سپس
ازدواجتغییر دهید یا نه؟ بهرحال دوستی الان برای شما مناسب تر از عاشقی است. شما هنوز به مرحله ای نرسیدید که بتوانید به ازدواج فکر کنید. ازدواج یعنی صبوری، درک، گذشت، تواضع و بنظرم برای هر پسری در سن شما قبول و درک این موارد سخت است. از خودتان توقع بیشتری نداشته باشید، خیلی طبیعی هست که پسری که تازه دوران نوجوانی را طی کخانواده ی بنده مذهبی است اما خانواده ی ایشان چندان مذهبی نیست. (و بنده هم با این رفتار نادرستم شرایطه سخمن الان حدود ده ماهه عقد کردم شوهرم ۶سال از من بزرگتره و از این قضیه بسیار راضی ام اگر اون موقع کسی می اومد که ازم کوچکتر باشه ولو یک ماه قبول نمیکردم.
راستش با وجود اینکه همسرم از من بزرگتره گاهی رفتارهایی ازش میبینم که برام عجیبه هرچند مجموع رفتارهایش برایم قابل قبول است مظمئنم اگر از من کوچکتر بود بعضی رفتارهایش را به حساب سن و سالش می گذاشتم و بیشتر از الان غصه می خوردم.
به نظر من کوچکتر بودن مرد حدود دو الی سه سال اشکالی ندارد به شرطی که بلوغ فکری بالا و ظاهر مسن تر از خانم داشته باشد ولی در کل اگر برای خودم خواستگاری می آمد که از خودم کوچکتر می بود به هیچ وجه قبول نمی کردم. در تلاشم که بیدار شوم)ایشان البته قبلن نماز میخواندند ولی چندسالی است که قطع نموده اندو اینکه بخاطر علاقه به بنده دوباره شروع به خواندن نماز نموده اند.و این قول را داده اند که موارد مذهبی ازقبیل حجاب و نماز و... را بعد از
ازدواجانجام داده و رعایت نمایند.روزه میگیرند و پوشش فعلیشان مانتو است البته نه مانتو تنگ و زننده، و کمی جلوی موهایشان مشخص بود که بازهم بخاطر علاقه به بنده کاملن موهایشان را هم میپوشانند. در مورد حجاب هم مثلن در مهمانیهایشان بلوز و شلوار و روسری به تن دارند و از نظرشان این حجاب مورد قبول است.(اما از نظر بنده داشتن چادر روی همان بلوز و شلوار بهتر است ).
خواهرشان هم قبلن حجاب میگرفتند اما اکنون سه سال است که دربرابر نامحرم حجاب نمیگیرند والبته گفته اند اگر این مساله برای بنده انقدر ناراحت کننده است ایشان حاضرند جلوی بنده روسری سرکنند فقط منو واسه
ازدواجمیخوای و اگه واقعادوسم داری اینکارو میکنی منم گگفتم من قربانی هوسبازیات نمیشم.الان ۱۰ روزه قهریم/هم لجبازه هم خودخواه هم مغرور.اخلاقشم که زیر صفر!!!!(نمیدونم عاشق چی این آدم شدم!)
آیا کنابتدا معیارهایتان را به اصلی و فرعی تقسیم کنید.
برای اینکه بتوانید این تقسیم بندی را درست انجام دهید یک معیار کلی را به شما هدیه میکنیم.
صفاتی را که نبودنشان باعث مختل شدن زندگی میشود را اصلی قرار دهید و آنهایی را که نبودنشان یا کمرنگ بودنشان اذیتی ندارد و خرابی به بار نمیآورد را در ردیف فرعیات قرار بدهید.
به عنوان مثال اعتقادات طرفین ،یکی اهل نماز و مسائل دینی است و دیگری نه تنها معتقد نیست بلکه گاهی به دید تمسخر نیز به اعمال عبادی طرف مقابلش نگاه میکند به نظر شما اینها میتوانند زندگی آرامی داشته باشند؟
حال همان مسئله قدی را که شما مطرح کردید ، قد شما ۱۸۴و قد ایشون ۱۶۵ ایا اگر شما کوتاهتر از این بودین یا ایشان هم قد یا از این مقدار بزرگتر بود چه اتفاق جدیدی رخ میداد یا چه چیزی در زندگی شما کم و زیاد یا جابجا میشد.
همسر شما از نطر قد و زیبایی باب میل شما ولی از نظر اعتقادات مخالف شما آیا توان ادامه زندگی را دارید؟
حال برعکس همسر شما در تمام شئونات همراه شما اما کمی از نظر قد و زیبایی در درجه پایین آیا ارزش کدام نزد شما بیشتر است؟
پس در انتخاب هایتان درجه بندی و اولویت بندی داشته باشید و به هر کدام یک نمره ای اختصاص دهید و در پایان معدل گیری کنید و معدل را ملاک قرار دهید.
در پایان همسرتان را اینگونه که هست بپذیرید و به مرور زمان خواهید دید که چقدر خوب بوده که به زیبایی اهمیت نداده اید چون زیباترین را نیز داشته باشید برایتان عادی خواهد شد و همان ملاک های اصلی هستند که به درد زندگیت
من درسته هنوز دوستی ندارم ولی به خاطر خدا و اینا نبوده سرم خیلی شلوغه و درسام خیلی سنگینن. دارم کم کم تصمیم می گیرم که یه فکرایی واسه خودم بکنم و همش زندگیم درس نباشه که اگه دیگه وقت ایده آلش بگذره،
ازدواجفایده ای نخواهد داشت. برای اینکه در آینده از انتخاب خودم راضی باشم چیکار کنم؟
ضمنا به توکل در
ازدواجهم هیچ اعتقادی ندارم و نوعی گناه تنبلی خودمون رو گردن خدا انداختن می دونم. ینی اینکه بشینیم بگیم الان از بالا یکی میوفته تو اتاقم که این همونیه که خدا فرستاده. من اهل نماز روزه و حلال و حرامم ولی با خدا میونم زیاد خوب نیست ینی اصلا به دعا و توکل و اینا اعتقادی ندارم به نماز اعتقاد دارم چون وظیفمه در حد تکلیف و از روی مجبوریت و نه عشق و علاقه می خونم. ینی کلا از خدا خوشم نمیاد پس لطفا تو جواباتون از آیات و روایات استفاده نکنین یه جواب عاقلانه و منطقی بدین. من باید یه دوس دختر پیدا کنم؟ یه دوست اجتماعی پیدا کنمباسلام واقعا برای شما دخترهای بی تجربه واحساساتی متاسفم که گول این شیادان بی شرف را میخورید وبا یک جمله برات میمیرم بدون تو هرگز و .......باورتون میشه و خودتون رو بدبخت میکنید واقعا چرا ؟؟؟؟؟؟؟چرا پدرومادرای عزیزتون رو در جریان نمیذارید اگه واقعا جوون پاکی هست بفرمایید فقط ازطریق خانواده اقدام کنه و اینطور سریع وبدون مشورت تنهایی چنین تصمیم مهم زندگیتون رو نگیرید و دنیارو برای خودتون جهنم نکنید نمیدونم چی بگم !!!!!!!!!!!سریع ارتباطتون رو قطع کنید که در دامی وحشتناک گرفتار میشید که چشیمانی هیچ سودی نخواهد داشت و به پدر ومادرتون رحم کنید که اونارو هم نصفه عمر میکنین خواهشا چرا ازاین همه اتفاقاتی که برای دیگران میفته درس عبرت نمیگیرید وخودتون رو بدبخت میکنید شما هنوز خیلی جو شکر خدا کن دختر، کور و کچل نیستی...عیب و ایرادی نداری، چند تا خال هم شد علت نگرانی؟؟ خدای نکرده بیماری مسری نداری که جونم...اعتماد به نفس داشته باش عزیزم، اصلا جای نگرانی نداره، اما در هر حال مطرح کن، اما نه به وضع و صورتی که طرف فکر و خیال بَرِش داره، این که چیزی نیست، من چند سال پیش یه موردی داشتم، که صرع داشت:) البته در جریان نبودیم، وقت صحبت خیلی راحت در مورد این بیماریش حرف می زد،طوری که من حس یه سرماخوردگی ساده بهم دست داد!حالا فک کن اون صرع داشت و عین خیالش نبود، ( البته در این که آقایون اعتماد به سقف هستن که خب تردیدی نیس!!)) ولی در هر حال شمام منطقی باش، رواست شما بخاطر چند تا خال پوستی روح و روان خودتو اذیت کنی؟؟
نکن فدات شم، نکن باخودت ایدم نقدش کردن یکی رو میخوام بیطرفانه ببینه رفتارو اخلاقش خوبه یانه-عصبی میشه یا نه-
تا حالا خیلی عصبی شده اما الان رفتارش خیلی بهتره یا به قول خودش قلق من دستش اومده و منم همینطور -هر روزی که با هم ی مدت طولانی بیرون بودیم ی اختلاف کی روز که باهاش تلفنی صحبت کردین و شما کلی ابراز علاقه کن و ایشونم ابراز علاقه کنه که این حستون ارضا بشه، بعد تماس بشین ی چند دقیقه فکر کن به چندتا چیز : ۱) چقدر طرف ُ میشناسی ۲) ندیدیش (دخترا گوشی عاشق میشن) ۳) چقدر منطقیه که ۸ سال ، اصلا ۱ سال واسش صبر کنی (اونم تو دنیایی که آدمایی شناخت داری نسبت بهشون نه حتی روزانه بلکه ساعتی رنگ عوض میکنن) ۴) ایشون خط قرمزارو رعایت نکرده و اگر عاشقت بود مطمئن باش هیچ وقت پیشنهاد جنسی بهت نمیداد و این کدُ از منه پسر داشته باش پسری که عاشقته ابتدای رابطه تا چند سال اول به نیاز جنسیش فکر نمیکنه و اصلا به خودش اجازه نمیده بحثشُ مطرح کنه . و درآخر میتونی تو ی بازی شرکت کنی که تهش صد در صد شکسته و بعدش بشی عبرت سایرین ، و همچنین میتونی جلو اشتباهت بگیری و چند سال بعد بگی خدارو شکر که وارد این بازی نشدم . انتخاب با خودته ..سر دنیا هم که بیاد خواسلی احتمالا شرایط
ازدواجنداره اگه شرایط ازدواج داشت حتما برای ازدواج اقدام میکرد البته اینطور ازدواج ها هم ریسک هست مثلا اقا پسر راضی شدن بالاخره به خانوادشون گفتن اونوقت تازه ممکنه مامانش بگه نخیر من خودم باید برات دختر پیدا کنم و این دختره بدرد نمیخوره هزار تا عیب و ایراد هم بذاره روی شما و پسره هم بگه حرف اول و اخر رو تو خونه ما مامان جونم میزنه. اونوقت تو میمونی و چند سال عمر هدر رفته که برای دخترها ثانیه به ثانیه اش طلا هست و نباید از دست بدن.
ایشون پسره نهایت نیت میکنه زن بگیره میره دنبال یه دختر بیست ساله ولی تو موقعیت هات رو از دست میدی.
این روزها همه به اسم اینکه قصدم ازدواجه رابطه رو شروع میکنن بعدش معلوم نیست به کجا ختم بشه.
معمولا دخترها تو این دوستیها موش ازمایشگاهی هستن که پسرها باهاشون مفتی تجربه های جنسیشون رو ببرن بالا.
یک کلام بگو اگه قصدت ازدواجه بیا جلو اگه نه برو دنبال کارت و وقت منو نگیر.دبختی الان اینطور شده که بالاتر رفتن سن ازدواجو می اندازند گردن دخترها چون توقعاتشون بالاست. نه عزیزان توقعات بالا نیست. خرج و مخارج عروسی سنگینه. خریدن خونه سنگینه. خریدن خوردو سنگینه. به اقشار متوسط فشار میاد. دست خالی هم که نمیشه
ازدواجکرد. طلا هست. عیدی هست و ... وگرنه عروسیا همون عروسی هستن فقط هزینه ها خیلی بالاست و هرپسری جرات خواستگاری رفتن نداره می بین دخترخوب هرچه زودتر ارتباط رو قطع کن ، کاملا واضحه که داره بازیت مشما کوچکتره،مسلما از لحاظ درک و فهم با شما یکسان نیست چه بسا نتواند در زندگی حتی(ازدواج دائم هم باشد)تکیه گاه خوبی برای شما باشد. عدم درک متقابل زمینه اختلاف و مشاجره را نیز به همراه دارد.
۲.اختلاف فرهنگی
شما در جایی زندگی می کنید که فرهنگش با محل زندگی آنها خیلی متفاوت است،همین اختلاف فرهنگی در بسیاری از موارد باعث دلسردی و دعوا وخیلی از مسائل دیگردر زندگی مشترک می شود.
۳.عدم توانایی در انجام کار و حرفه ثابت
شخصی که نتواند تدبیر مناسب برای انجام یک کار و حرفه ثابتی داشته باشد چگونه می تواند در زندگی خود موفق باشد؟!! شما با تجربه هم فهمیده اید که در این ۴ سال نتوانسته آدم موفقی باشد،و همچنین پنهان کاری های او در مورد مشکلات شغلیش نیز شک براندازاست،ظاهرا به نظر می رسد شخص صادقی نیست،و در حالی که صداقت هم پایه زندگی است و کسی که صادق نباشد به درد زندگی نمی خورد.
۴.فاصله طولانی خواستگاری
اولا این ارتباط شما هر چند با اجازه و اطلاع خانواده ها بوده ولی بازهم از لحاظ روانی و هم از لحاظ عرفی و شرعی صحیح نبوده و از این به بعد حواستون جمع باشد که چنین ارتباطی( بدون عقد شرعی) گناه است و مشکلات جدی را به همراه دارد.
نکته دیگر اینکه: در این۴ ساز یک شخص ثالث برای این کار مثل یک مشاور به طور حضوری کمک بگیرید.با این حال آنچه می توان به طور کلی گفت این است که تمام افراد ذاتا توانایی اداره یک زندگی مشترک و مستقل را دارند و کسی نباید بگوید من نمی توانم؛ چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ های دیگر؛ منتها ممکن است بعضی های به دلیل شرایطی محیطی، مهارت های لازم را فرا نگرفته باشند که این هم مشکل خاصی نیست و می توان به طور همزمان هم برای
ازدواجاقدام کرد و هم مهارت های لازم را فرا گرفت. بعلاوه اینکه خیلی از مهارت ها تا قبل از ازدواج قابلیت فراگیری ندارد چون طرف در آن شرایط قرار نگرفته و صرف فراگیری آموزش های تئوری فایده چندانی برای او نخواهد داشت. پیدا کنین...دیگه راه، کلک، انگ، و غیره تو دنیا نیست که بخواهین برین تا حق نفقه و مهریه زنو ندین...که اکثرا هم در ندادن مهریه موفق هستینر مورد عصبانیت و کنترل خشم هست، مطالعه کند.(یا شما آماده کنید و در اختیار او بگذارید،یا با هم بخوانید)
به جای غرور و منم منم گفتن،یاد بدهید تواضع و ادب را جایگزین کند،چرا که هم خدا دوست دارد و هم خلق الله(چون یکی از منشا عصبانیت غرور و منم منم گفتن است)
از دوستان بددهن و عصبی او را حتما جدا کنید.شکل عدم هماهنگی شما و خانواده برای رسیدن به نقطه مشترک است.مطمئن باشید به این منوال اگر بگذرد همه فرصت های شما سوخت خواهدشد. آمدن خواستگاری بعد از این خواستگار را احدی نمیتواند تضمین دهد . هیچکس نمیتواند بگوید این را رد کن بهتر خواهد آمدلذا ابتدا با خانواده یک صحبتی بشود که به محض آمدن خواستگار به او اجازه دهیم رسما حاضر شود تا نیاز نباشد شما به عنوان ارباب رجوع بروید یا اینکه هر کسی جداگانه درمورباز خوبه شما میدونی برا چی مجردی!کاش همه مشکلات مسائل مالی بود.
من نه مشکل مالی دارم نه اعتقادی و اخلاقی.کار خوب و خونه وماشین و خانواده معتقد و پدریچن وقت پیش میگفت شیطون سعی میکنه آدما رو همیشه تو دو حالت نگه داره: ناامیدی و غرور
این دوتا حالت اساس و منشا گناه هستن تو خیلی موارد..برادرمن! دور شدنتون از دوستانی که ارشون خیلی چیزای خوب رو یاد گرفته بودید یه امتحانه برا شما
امتحانی که خیلی سخته. سخت از این جهت که الانه که باید نشون بدید چند مرده حلاجید اینکه اون چیزایی که در کنار دوستاتون یاد گرفتید و باهاش ارامش رو درک کردید صرفا یه هیجان بوده یا نه درونی شده درتون
مرحله سختی رو دارید میگذرونید اما بدونید اگه بتونید خودتونو حفظ کنید و همین الان در همین لحظه از ادامه گناه دوری کنید و ناامید از درگاه خدا نباشید ثمره اش رو هم الان و همیگن خودش پیداش میشه این ینی چی؟ اگه حرف درستیه تفسیرش کنین من قانع شم. من خیلی دیر قانع میشم چون کاملا منطقی برخورد می کنم با مسائل لطفا اگه جواب منطقی ای دارین بفرمایین.
مورد بعدی این که میگن اگه تو نجیب باشی خدا یه فرد نجیب رو می خواهر گرامی تقریبا همه دوستان گفته ها رو گفتن که کاملا درستم گفتن.حالا در این بین شاید شما بگید که نه این فرد با یقیه فرق داره!احتمالش هست ولی از قراین و شواهد اینطور برمیاد که انگار ایشون جزو اون استثناها نیست.
خواهر گرامی کلا دختر و پسر چن مدت که با هم ارتباط داشته باشن یه علاقه ای بینشون پدید میاد که خیال میکنن آنچنان عاشق همن که دیگه احدی اینطوری نیست و هیچ کسی عشق اونا رو درک نمیکنه!زهی خیال باطل.اگه اینطور بود که اینهمه طلاق و خیانت و مشکلات دیگه نداشتیم.البته این موردم ممکنه مواردی عکس داشته باشه که منکر اونا نمیشیم ولی کلا خیلی از این علاقه ها عشق نیست صرفا علاقه ایست که هر فردی بنا به نیاز روحی و جسمیش به جنس مخالف داره.اینهمه عشق عشق میکنن خیلیش درست و واقعی نیست.چرا؟چون بنا به تعریف عشق هر علاقه ای مصداق عشق نمیشه.بندرت اتفاق میفته.
عشق اونه که عاشق ذوب و محو در معشوق بشه که حتی فکر غیر اون رو در ذهن نداشته باشه!و بحثای دیگه که در جای خودش باید مطرح بشه...
بقول معروف با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشه!
) و بعد فک کنه دیگه پاک شده و بعد صددرصد فکر و توجهش به همسر بیچاره ساده لوحش باشه که فک می کنه زنش پاکه... که اون درصد کم کم ار بین میره. بدی دیگه ش اینه که روی اون دختر یه بار باز شده پس امکان داره در آینده هم بعد از
ازدواجباز بشه. ما چجوری یه دختر انتخاب کنیم سلام دوستان
از خانم ها یه سوال دارم
اینکه سن همسرشون چقدر براشون اهمیت داره؟
اگه همسرتون کوچک تر از شما باشه مثلا دوسال چه احساسی و فکری دارین؟
خواهش میکنم صادقانه نظرتونو بگین
سوال سوم:چطور قبل از
ازدواجبفهمم که اگر با دختری که دوسال بزرگتره ازدواج کنم در اینده به مشکل برنمیخوریم؟
چهارم اینکه چرا اتاق گفتگو برای من Load نمیشه؟ ینی گفتگوهارو نشون نمیده و نمیتونم گفتگو کنم.....مسئولین رسیدگی کنینlaugh......خیلی ممنون با قلبی مطمئن به
ازدواجفرزندشان رضایت دهند. بنابراین میطلبد که شما به دنبال جلب رضایت والدین خود باشید و تمام تلاش خود را در این زمینه به کار ببندید.
۲.نکته دیگری که توجه به آن بسیار حائز اهمیت است این است که قوی تر شدن روابط عاطفی باید بعد از قوت یافتن شناختهای لازم باشد.
هر چه از حیث عقلانی به این باور بیشتر برسید که شرایط
ازدواجبا فرد مورد نظرتان مهیا تر شده و شرایط کفویت مشخص تر شده از حیث عاطفی ایرادی ندارد که دلبستگی ها شدیدتر شود ولی این در حالی است که شما ابتداءا دلبستگیهای عاطفی پیدا کرده اید و بعد به دنبال فراهم کردن اسباب این وصلت رفته اید و این علی رغم اینکه ممکن است در دقت شما تاثیر منفی بگذارد کار را برای شما سخت تر خواهد کرد.
حال توصیه ما به شما برای راضی کردن والدینتان این است که
۱.اول در یک فضای آرام و به دور از در نظر گرفتن روابط عاطفی که بین شما به وجود آمده، خوب بیاندیشید که آیا حقیقتا این موردی که من انتخاب کرده ام همان موردی است که مناسب من است(البته در این زمینه کمک کرفتن از یک مشاور با تجربه برای بررسی کردن درست بسیار اثر بخش است).
۲.اگر به نتیجه مثبت رسیدید اندکی صبر و آرامش میتواند حلال مشکلتان باشد. گذر زمان خود بسیاری از مسائل را حل خواهد کرد
۳. با توکل بر خدا سعی کنید در زمانهایی که والدینتان در شرایط آرامی هستند بدون اینکه منجر به تنش خاصی شود مساله را مطرح کنید و دلایل آنها را در این زمینه بشنوید و شما هم دلایل خود را بازگو کنید.
۴.استفاده از افراد دارای نفوذ که والدینتان آنها را نیز قبول دارند در این رزو می کنم که هیچ مشکلی نداشته باشی و جواب آزمایش منفی باشهپیشنهاد
ازدواجموقت
اولا با این اوصافی که این فرد دارد و چنین پیشنهادی هم به شما داده، حرف غیر منطقی است ونباید پذیرفت،اگر شما را واقعا دوست دارد( صرفا علاقه زبانی قابل قبول نیست) چرا
ازدواجدائم را مطرح نمی کند؟!!معلوم است که خیلی علاقه ای به ازدواج دائم ندارد.و بیشتر شرایط خودش را در نظر می گیرد ودنبال ارضاء نیازهای خودش هست.
همچنین اگر
ازدواجموقت صورت بگیرد و بعد از آن جدایی باشد ،شانس ازدواج دائم برای شما با فرد دیگری به مراتب کمتر می شود.
ضمنا خانواده شما هم شاید تن به این موضوع ندهد(بدون اطلاع و مشورت با خانواده کاری را مرتکب نشوید،هر چند اصراربیشتر از طرف او باشد،چون صادق ترین و دلسوزترین فرد حامی شما خانواده تان هستند)
۷.سابقه ناموفق وارتباط ناسالم
فردی که سوابق موفقی در گذشته ندارد، معولا ثابت شده که آینده زندگی این فرد مثل گذشته او خواهد شد،به نظر می رسد خیلی قابل اعتماد نیست.فردی که جرات صحبت و گفتگو با انواع دختران داشته و از این گناه و معصیت ترسی نداشته،مسلما فرد مطمئن برای زندگی نیست و چه بسا هنوز هم بدون اطلاع شما، باز با افرادی دیگری در ارتباط است !!!
۸.غیر منطقی با اصلاح اون نگرش، زمینه ایجاد علاقه رو فراهم کنید. مثلا ممکنه شما در ذهنتون همسری رو تصور کرده باشن که خصوصیات خاصی داشته باشه. خب همین مسئله یکی از زمینه های علاقه شما به فردی با همون خصوصیاته. اون خصوصیات رو بررسی کنین و با مشورت ببینین درسته یا نه. اگه درست نبود اصلاحش کنین.در مورد خواستگار فعلی هم همینه. ابتدا با یک بررسی درونی ببینید علت اینکه بهش علاقه مند نشدین چیه؟ چه خصوصیت منفی در اون دیدیدن که منجر به این احساس در شما شده؟ اگه اون علت یک امر معقول بود که هیچ؛ اما اگه نبود سعی کنین نگرشتون رو اصلاح کنید. البته لازمه اینکه بتونین بهتر در مورد این احساس قضاوت کنین اینه که بیشتر با طرف آشنا بشین و به این زودی قضاوت نکنین. شناخت بیشتر و دقیق تر ایشون و آشنایی با خصوصیات مثبتشون و تعاملاتی که در جلسات خواستگاری صورت می گیره می تونه نقش موثری در احساس علاقه شما نسبت به ایشون داشته باشه؛ به عبارتی اگه بنا باشه علاقه ای شکل بگیره، با کش دادن جلسات آشنایی شکل خواهد گرفت.اگه با وجود اینها باز هم علاقه در شما ایجاد نشد، بهتره هر طور شده مادرتون رو راضی کنین که چنین ازدواجی به صلاح نیست؛ چون ازدواجی که بدون علاقه باشه عاقبت خوبی نداره. از طرفی معیارها و ملاک های ازدواجتونالبته این گفته های به این معنا نیست که مادر شما بعدا بهتون کمک نکنه. بلکه به این خاطره که همون اول دندون طمع رو کنده باشین و توقعی ایجاد نشده باشه. اینجوری بعدا دستتون بازه. مادرتون اگه خواست، کمک می کنه و اگه نخواست هم نمیکنه و هیچ کدومش؛ چه کمک کردنش و چه نکردنش دخلی به رابطه شما نخواهد داشت. اما اگه قول بدین؛ حتی اگه دیر و زود هم بشه بدهکارین و ... .باید به مادرتون هم بگید که در آینده چه با ایشون
ازدواجکردین یا فرد دیگه، باید کمک هایی که می کنه حساب شده باشه. لزومی نداره که زن و شوهر همون اول همه چی داشته باشن. اینجوری لذت بدست آوردن چیزها رو تجربه نمی کنن و شاید قدر هم ندونن. بله اگه مثلا همسر شما خواست خونه بخره و مثلا یه مبلغی داشت و یه مقدار کم داشت، مادر شما می تونه مقداری بهش کمک کنه یا حتی بهش قرض بده؛ ولی اگه همون اول بگه بیا این خونه و ماشین و ... مال شما، به نظرم این دوستی، دوستی خاله خرسه است و اصلا به صلاح نیست و نه تنها باعث رشد فرزند و داماد نمیشه؛ بلکه با این کار بهشون ضربه میزنه.
امیدوارم تصمیم درستی بگیرید
موفق باشیدی دلش میخواد با ماشین با شما بره بیرون یا یه رستوران خاصی مد نظحال که شما خواهر محترم تصمیم گرفتید جدا بشوید،انشالله بعد از حل این مساله و نگهداشتن عده طز ظاهر صحبت های شما اینطور برداشت می شه که کمی جای طالب و مطلوب عوض شده و به جای اینکه شما مطلوب باشید و نازکننده، ایشون داره تاقچه بالا میزاره که این نشونه خوبی نیست؛ چون همون احتمالی که ایشون در مورد مادر شما میگه، یعنی ترس از اینکه بعدا مادر شما بهش بگه من سر و سامونت دادم، در متاسفانه مادر و پدرشان نماز را کنار گذاشته اند البته مادرشان ظاهرا دوباره شروع نموده اند. و مهمتر اینکه پدرشان بعد از گذشت ۵۰سال از سنشان متاسفانه سه سال است که شروع کرده انددر مهمانی الکل بنوشند. و همینطور دامادشان هم الکل مینوشند. خود دختر،خواهر و مادرشان، هرگز اینکار را انجام نداده و دوست هم ندارند. نکته مهم اینست که ایشان از بنده هم میخواهد در این مهمانیها(که البته برخی مردلام دوست من